یاداشتی بر نمایش«چیچیکای داماهی»
اجرای یکی از کهنترین افسانههای هرمزگان

نمایش «چیچیکای داماهی» مانند قصههای شیرین پریان است. این نمایش چیچکاست و «چیچکا» در گویش بندری به قصه گفته میشود،
تئاتر هرمزگان_ نسیبه جمشیدی شاهرودی، نمایش «چیچیکای داماهی» کاری از گروه تئاترموسسه ستاره توانبخشی هرمزگان اثر برگزیده جشنواره منطقه ای تئاترافراد دارای معلولیت که این روزها درپلاتوی دریا بندرعباس در شهرستان در حال اجراست. نویسنده وکارگردانی اثر را محمدسایبانی بر عهده دارد
نوالیس رماننویس آلمانی میگوید: «قصههای پریان، نخستین و شاعرانهترین آفرینش ذهن انسان هستند.»
داستان و نحوهی روایت یکی از کهنترین افسانههای هرمزگان در نمایش «چیچیکای داماهی» مانند قصههای شیرین پریان است. این نمایش چیچکاست و «چیچکا» در گویش بندری به قصه گفته میشود، همان قصههایی که قدیمترها بیبیهای بندری با آنها شبهای گرم بندر را برای نوهها و نتیجهها دلچسب و خاطرهانگیز میکردند. و «چیچیکای داماهی» به سادگی همان قصههاست، روایتی ساده و صمیمی که باعث شده انتخاب این نام برای نمایش بسیار مناسب به نظر برسد.
دربارهی اسطورهی داماهی چند روایت وجود دارد و محمد سایبانی بعنوان نویسنده و کارگردان این اثر با استفاده از این روایتهای چند خطی، داستان خود را با توجه به توانایی بازیگران نمایش که همگی نابینا هستند، خلق کرده است.
پسر ماهیگیر عاشق دختر پادشاه میشود و داماهی، موجود افسانهای بزرگ و بخشندهای که در دریا زندگی میکند، این زوج عاشق را در دل خود پناه میدهد تا از گزند پادشاه و مامورانش در امان باشند.
ما با یک نمایش موزیکال، فانتزی و کمدی از یک اسطوره روبروییم اما مبنای اجرا بر سادگی است، و این سادگی در تمام عناصر نمایش به چشم میخورد، لباسهای مشکی یکدست تمام بازیگران با نواردوزی مینیمال بومی، قالیچهای که شاید طراحی خاصی برای آن در نظر گرفته نشده و حتی طرح و نقش آن در فضاسازیها کمک چندانی نمیکند اما بعنوان هدایتگر مسیر میزانسن بازیگران روی صحنه است. و تنها آکسسواری که بازیگران روی صحنه از آن بهره میگیرند، عصاهای سفید آنهاست که در فضاسازیها به کاربردیترین شکل ممکن از آنها استفاده میشود، از سکان لنج و درخت نخل گرفته تا سرنیزه و تیر و کمان و..
در آغاز متوجه میشویم که این یک نمایش در نمایش است، محمد سایبانی کارگردان-بازیگر است و بازیگرها، در واقع در حال تمرین هستند و هر کدام نقشی را به عهده میگیرند و نمایشی را برای مخاطبین اجرا میکنند. هر از چندگاهی از کارگردان کمک میگیرند و با او که بین تماشاگران نشسته است حرف میزنند و حتی گاهی مخاطب را وارد بازی خود میکنند، به دور از لودگی مخاطب را میخندانند و همهی اینها فضا را آنقدر صمیمی میکند که مخاطب همراه میشود و خود را بخشی از اجرا میداند. که البته این میتواند پاشنه آشیل نمایش باشد زیرا در جایی که بازیگر تکگویی طولانیای دارد و خبری از شوخی و بامزگی نیست، برای مخاطب حوصلهسربر میشود و حتی ممکن است خط روایت را گم کند.
نکتهی قابل توجه راجع به گروه بازیگران نمایش این است که آنها تنها با حس لامسه و اصوات روی صحنه نقش خود را ایفا میکنند اما تمرکز بسیار خوبی دارند با طمانینه و نیز بیانی رسا و شیوا دیالوگهایشان را ادا میکنند، هر چقدر به دلیل شرایط خاص آنها در حرکت و میزانسن کند هستند و یا جنب و جوش کمتری دارند، بیان و صدای پرانرژیشان جبران میکند؛ مینوازند، شعر میخوانند اما نه عجول اند و نه میخواهند خودی نشان دهند، روی صحنه میآیند کارشان را به جا و به اندازه انجام میدهند و میروند. و شاید همین امر موجب شده که در جشنوارهی منطقه ای افراد دارای معلولیت، داوران مجاب شوند و جایزهی ویژهی گروه بازیگران را به این نمایش اهدا کنند.
هدایت هوشمندانهی بازیگران توسط محمد سایبانی و استفاده از امکانات خود بازیگران که علاوه بر اجرا دستی بر نوازندگی و خوانندگی هم دارند، قابل دفاع و تحسین برانگیز است.
«چیچیکای داماهی» که به تازگی بعنوان نمایش برگزیدهی جشنوارهی منطقهای افراد دارای معلولیت خلیج فارس در استان فارس انتخاب شده است، این روزها در بندرعباس به روی صحنه است. این اثر سرگرم کننده به کارگردانی محمد سایبانی با اجرای هنرمندانهی گروه بازیگران نابینای این نمایش را در شبهای باقیمانده ببینید و به تماشای جادوی تئاتر بنشینید که این هنر چگونه میتواند انگیزه بخش باشد ما را دور هم جمع کند، بی آنکه به محدودیتهایمان بیندیشیم.
نسیبه جمشیدی شاهرودی