نگاهی به نمایش «دختر ساحل»
یادداشت کوروش سلمانی در مورد نمایش «دختر ساحل» به نویسندگی عبدالله ذاکری و کارگردانی ایوب رحیمی که در سی و پنجمین جشنواره تئاتر استان هرمزگان اجرا شد.
کوروش سلمانی دهبارز؛ قصه نمایش «دختر ساحل»، از زبان کارگردان کار اینگونه روایت میشود حضرت الیاس از جناب خضر به دستور جناب سوشیانت (نجات بخش و منجی در دین زردشت) مامور میشود داهیرو ام داس را که ادعای خود مختاری کرده و سیزده مرد نورانی را به اسارت گرفته اند را آزاد کرده و داهیر و گروه سرکشش را مجازات کنند در این بین مروارید دختری که پدرگم شده اش را از دریا میخواهد و در سیالات ذهنش گویی شیرعلی پدرش او را مدام صدا میزند
الیاس که پیامبر آب هاست در خشکی در پوشش خالو الیاس ارتباطی بین آن سیزده مرد نورانی و دختر ساحل یا همان مروارید میبیند و در تلاش است که رمز بین این دو را به کمک دو ماهی معتمدش بنام های جرهاد و سنگسر بیاید او‌در نبرد با داهیر و ام الداس به چیز عجیبی می‌رسد
این روایت کارگردان در اجرا چقدر نشان داده شد و تغیر و تحولات اثر در اجرا چگونه در چه مقیاسی تصویر سازی شده بود؟همانگونه که می دانید تأثیرگذار ترین و تحول ساز ترین گونه های نمایشی ، گونه های اجتماعی و سیاسی انتقادی اند ، چون مسائل جامعه را به شکلی هنرمندانه به نمایش می گذارند و سبب می شوند هنر تئاتر کارکرد مؤثر و آسیب شناسانه پیدا بکند. این نوع نمایش ها عملأ نشان می دهند هنر ریشه در زندگی دارد و به همین دلیل موجودیت عاطفی و ذهنی و ارزش های انسان مبنای تعریف زیبائی شناختی آن قرار می گیرد.
طرح مسایل و موضوعات تاریخی و گفتمان دراماتیک و نمایشی مساله تئاتر و اجرا را وابسطه به چندین منبع ومرجع جهت نگارش متن وابسطه میکند تلفیق منابع مرجع برای ایجاد یک وضعیت نمایش گونه گاهی وقتها می تواند اثر را با اسیبی جدی روبرو کند انچه از اثر رحیمی بر می آمد شبوه و روشمندی اجرا بود که مشهود در کار دیده میشد به صورتی دیگر میتوان گفت در بر روی پاشنه خودش سوار بود اما موفقیت اثر و هدایت بازیگران و ترکیب بندی عناصر بیرونی نمایش چقدر و چگونه با هم همسان بودند بحث دیگری أست که میتوان به آن پرداخت کرد در نمایش دختر ساحل ازموضوع اصلی و قصه محور اگر کمی فاصله بگیریم با یک رویداد در کنار رویداد اصلی مواجه میشویم که نه داستانک أست نه خرده روایت بلکه تک گویی هایی بود که وضعیت خنده را برای مخاطب به ارمغان می آورد که گاها در خدمت اثر نبود و کمکی به پیشبرد درام نمیکرد اما اجرای بازیگر نقش سنگسر با خوش انصافی نمایش را از وضعیت راز گونه تلطیف میکرد و لحظاتی را فارغ از هر فکر و تصویر ما را متمرکز می نمود
در دختر ساحل خلاقیت تا حدودی جایگاه خودش را در طراحی ها نشان می داد و این توجه و ظرافت ها در نتیجه نگاه خاص کارگردان به متن بود که امضای آن در اثار گذشته در این اثر هم موجود بود و فقط قصه تفاوت مشهودی داشت ولی نحوه هدایت و بکار گیری ابزار و صحنه بر اساس همان سبک و سیاق خاص کارگردان بود
نمیتوان از تسلط بازیگران در اجرا چشم پوشی کرد و دختر ساحل جزو اثاری بود که هماهنگی در اجرا به چشم میخورد و ضریب خطا و اشتباه در این اجرا کم بود
زیان خاص موسیقیایی میناب همواره شاخص و در اوج بوده و هر وقت موسیقی میناب با یک اثر نمایشی ترکیب و تلفیق شود میتواند ترکیبی برنده را بسازد استفاده درست از ساز و لحظات فضا سازی. موقعیت شناسی پرداخت حسی و همراهی با حال و هوای اثر از شاخصه های خوب موسیقی یک اثر محسوب میشود که در این کار تا حدودی شنیده و دیده می شد اینکه اثری را برای دیدن خلق کنیم تفاوت بسیاری دارد با زمانی که اثری صرفا جنبه های شنیداری را در بر میگیرد دختر ساحل ظرفیت دیداری خود را حفظ کرده بود گر چه در حوزه متن اثر نیازمند بازنگری دیگری دارد
