در حال بارگذاری ...
نقد و نظری بر نمایش«خشکسالی و دروغ» به کارگردانی بهنام پانیزه

هر نمایش با دیدگاه و أیده کارگردانی می تواند نگاه نو و تازه ای رابناکند

کوروش سلمانی دهبارز کارگردان و منتقد تئاتر:خشکسالی وًدروغ

نوشته : محمد یعقوبی

کارگردان :بهنام پانیزه

این اثر به واسطه موضوع امروزی و دغدغه اجتماعی و فرهنگی که دارد طَی سه دوره متفاوت در تهران اجرا شده است ،یعقوبی در این اثر به شخصیت های نمایش کاملا روانشناسانه نگاه میکند و جنبه. های روانی أدمها را در موقعیت و عادتی بنام دروغ ارزیابی میکند

 ذات و درونمایه درونی اثر اکنده از چالشهای روزمره زن و شوهر و خواهر و برادری است که هر کدام در وحدت موضوعی یکسانی دست به دروغ پردازی می زنند.انباشته شدن دروغ درانبان ذهن و زندگی به همین سادگی فاجعه ای اجتماعی را در پی خواهد داشت این نگاه یعقوبی را می توان در بستر جامعه و در رویدادهای مختلف دید اتفاقی که درجامعه و خانواده و حتی سیستم مدیریت کشور ما رخ میدهد و با فراگیر شدن ان یک فاجعه را رقم می زند،وقتی انسانها قضاوتهای دم دستی خود را کارکرد اخلاقی می دانند صداقت رنگ می بازد و دروغ سر پوشی برای اشتباهات میشود 

اجرای خشکسالی و دروغ در بندرعباس فارغ از هر مساله تکنیکی جزو اجراهایی است که یک نوع حرکت اجتماعی را در تاتر دنبال میکند حرکتی که در اثار گذشته برخی از کارگردانان شروع شده و چند سالی است تاتر بندر عباس و هرمزگان را با ان أشتی داده است 

اما خشکسالی و دروغ بهنام پانیزه چه مزیت و تفاوتی به لحاظ اجرا و سبک و سیاق اجرا با نسخه های دیگر اجرا شده این اثر دارد بازیگری در این اثر از یک نمره همسان و همگونی برخوردار است و تقریبا همه بازیگران با موقعیت و فضا سازی أشنا هستند و به لحاظ کیفی سطح یکسانی از بازی را ارایه می دهند 

این مساله باعث شده یک اثر یکدستی را در بازیگری ببینیم در طراحی صحنه با موقعیت و فضای بکری روبرو نیستیم برای مفهوم و درونمایه اثرفقط در طراحی کف صحنه یک شکل هندسی را می بنیم که أدمها در ان از ابتدای نمایش قرار است در این سراشیبی به سقوطی عمیق برسند.هر نمایش با دیدگاه و أیده کارگردانی می تواند نگاه نو و تازه ای رابناکند

در اجرای پانیزه ما أیده و نگاه تازه ای را شاهد نیستیم و در اجرا با یک موقعیت همسان مثل اجراهای گذشته این اثر مواجه هستیم این بدین معنا هست که در کارگردانی این اثر نگاه تازه ای مستتر و ملموس نیست نگاهی که مختص بهنام پانیزه باشد و خط و مشق أو را در اثر ببینیم

  به واسطه داشتن یک تیم بازیگری تقریبا قابل قبول و یک متن مستحکم انتظار می رفت با یک اجرای متفاوت روبرو شویم اما این اثر فقط یک اجرای قابل قبول بود و پانیزه نتوانسته دست به خلق یک اثر نمایشی با أیده پردازی های کارگردانی خود بزند

 مهمترین مساله در خلق یک اثر هنری که اجراهای گذشته ان را دیده ایم مواجه شدن با یک نگاه و برداشت تازه است این بدان معنی است که ما یک نمایشنامه را می توانیم بارها در قالب ها و فرمت های متفاوتی ببینیم و لذت ببریم




نظرات کاربران