گفتگو با یکی از فعال ترین کارگردان های دهه گذشته هرمزگان
تئاتر علم است که باید آن را آموخت و در تولید به کار برد
آرام، بی حاشیه، گزیده گو و پر از ایده درباره مسائل گوناگون است. از بازاریابی گرفته تا برگزاری جشنوارههای مختلف هنری! کارشناس تئاتر از دانشگاه تهران و حالا چند سالی میشود که در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان مشغول خدمت است و در کنارش به تدریس در دانشگاه فرهنگ و هنر خلیجفارس هم میپردازد. طی این سالها شاگردان زیادی پرورش داده، بازیگر، طراح نور، طراح صحنه، صدابردار و ... علیرضا داوری سرپرست، کارگردان و نویسنده گروه تئاتر آینه یکی از پرافتخارترین هنرمندان هرمزگان است. تاکنون پنج اثر او برگزیده جشنواره استان هرمزگان و بعد برگزیده جشنواره تئاتر منطقهای و بعدازآن به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه پیداکرده است. نمایش "بیبری" موفق شد در سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر دو تندیس برتر و در دو بخش موردتقدیر قرار بگیرد. افتخاری که در این سطح کمتر نصیب هنر هرمزگان شده است.
فکر کنم اغلب آثاری که برای جشنواره تولید کردهای جز آثار برتر جشنواره بوده، دلیل چیه؟
رویکرد اولیه گروه تئاتر آینه از ابتدا بر پایهی اجرای عمومی بنا شد. از سال ۸۲ تا ۸۹ تمرکز گروه فقط بر روی اجراهای عمومی بود. سال ۸۹ با نمایش "انتظار طولانی" که بعد به "آواز مترسک زمینهای خشک انتظار" تغییر نام پیدا کرد، از جشنواره تئاتر استانی در شهرستان میناب آغاز حضور گروه آینه در جشنوارهها بود.
این اثر درواقع نخستین تئاتر شهرستان رودان محسوب میشود که به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه پیدا میکرد. به گمانم پشتوانه اجراهای عموم متعدد از یکسو و اصولی و علمی فراگرفتن قواعد تئاتر از رموز موفقیت گروه در جشنوارهها باشد. پیش از آنکه مرید جریانی تجربی در تئاتر باشم از همان ابتدا تئاتر را از لابهلای کتابها و خواندن شرح تجربههای بزرگان این هنر آموختم. برای همین پیروی از قاعده و نظم با تکیهبر پشتوانه علمی برای من و گروهم همیشه جزء اولویتها بوده است.
-عدهای عقیده دارند چون داوری در تهران تحصیلکرده و اغلب اساتیدش داوران جشنوارهها هستند، آثار شمارا با نگاهی ویژه داوری میکنند؟
من از سال ۸۹ تقریباً بهصورت متوالی در جشنوارههای استانی، منطقهای و بینالمللی فجر حضورداشتهام. بعد از اجرای نمایش "رنجترانه های سیما" با مشورت گروهم تصمیم گرفتیم از قاعده و تناسبات جشنواره تئاتر استانی کنار برویم و مستقیماً از طریق جشنواره فجر با مخاطبانمان در ارتباط باشیم. در طول این سالها، جشنوارهها داورها و دبیرهای مختلف، با طیف سلیقهها و افکار متفاوت تجربه کردهاند. اگر در اینهمه سال همه اساتید من بودهاند پس چقدر خوش به حال من که توانستهام سلیقههای متفاوت را به سمت خودم جذب کنم.
اما فارغ از همهی این حرفها، معتقدم که تئاتر یک میدان شرطبندی نیست که اصالت اش را با شیر و خط انداختن بتوان تعیین کرد. تئاتر یک علم است که باید آن را آموخت و در تولیدات به کارش برد. ذائقه هیچ داوری از تو هنرمند نمیسازد.
با توجه به چند اثر اقتباسی که کار کردهای چقدر به نمایشهای اقتباسی علاقهمندی؟
نمایشهای اقتباسی، نمایشنامههای اقتباسی، یا اقتباس از آئینهای نمایشی؟ هرکدام از این سه موضوع عالمی جدا از هم دارند که توضیحشان مفصل است.
اقتباس بهطورکلی در آثار نمایشی؟
در جهان پررمزوراز سرشار از تنوعهای بصری امروز، ادعای داشتن یک ایده اجرایی اورژینال بیشتر به یک شوخی میماند. هنرمند با هرلحظه تماشای محیط اطراف اش در حال الگوبرداری و ایده گرفتن است. این تصاویر و لحظات جایی در هم جمع میشوند، باهم ادغامشده دست به عصیان میزنند که از دل این شورش متن نمایشی شکل میگیرد. من همچون نام گروه هم بازنمود تصاویر محصورشدهی ذهنم هستم.
بیشتر خودت را نویسنده میدانی یا کارگردان؟ هیچوقت به بازیگری فکر کردهای؟
چه سؤال سختی! نوشتن برای من یک پروسه زیستن است. ماهها گیج و مبهوت باشخصیتهایم راه میروم، زندگی میکنم، رویا میبافم تا جایی سرریز شوند و سر از کاغذ دربیاورند. این رها شدن از زندگی و تجربه زیست همزمان در زندگی دیگری، غیرقابل وصف و حیرتانگیز است. وقتی فارغ از نوشتن میشوم گاهی با خودم میگویم که همسرم چگونه تحمل ام میکند، اما گمان میبرم شاید با خوانش نوشتههایم و با ورود به بخشی از رویاهایم برایش قابلتحملتر میشوم.
کارگردانی اما پیش از آنکه برایم مراحل تولید یک اثر نمایشی باشد، زیستن و کشف آدمهایی است که جهان نوشتاریام را به روی صحنه میبرند. برای همین سلامتی روان آنها برایم خیلی مهم است. به عقیده من تئاتر یعنی یک فضای خالی، بازیگر و بس. برای همین بازیگران در طول اجراهای متعددم همیشه سلاطین صحنههای من بودهاند.
فارغ از اینها نمیدانم از کی دستبهقلم بردم یا چه زمانی احساس کردم که دارم کارگردانی میکنم تا بدانم مدامشان را بیشتر دوست دارم. هر دو را زندگی کردهام.
در مورد بازیگری من اولین تجربهی تئاتریام سال ۸۲ با نمایش "قصههای درگوشی" امیررضا کوهستانی بهعنوان بازیگر بود که نقش مقابل ام را مرضیه کریمی بازیگر توانمند هرمزگان بازی میکرد.
اغلب آثارت با نگاه ویژه به آئینها، شخصیتها و اسطورههای هرمزگان است، به نظرت تا کی این بستر فرهنگی پاسخگوی نمایشهای شما هست؟
بگذار با یک مقدمه شروع کنم. نگاه برخی دوستان به رویکرد پژوهشی من در تولید آثار نمایشی تاکنون چندان مثبت نبوده؛ اما کسانی که آثار من را دنبال کردهاند میدانند در آثارم یک مسیر مشخص را طی میکنم.
استان هرمزگان یک معدن بسیار گرانبها از ایدههای ناب نمایشی بر اساس خرده باورها، افسانهها، اسطورهها و آئینهای بومی است که مهرومومهاست دستنخورده و بکر باقیماندهاند. تمام تلاش من در طول اینیک دهه این بوده که به کمک عنصر درام، این میراث بهجاماندهی شفاهی را بهصورت مکتوب درآورم که هنوز برای سنجش و قضاوت موفقیت یا عدم موفقیت ام در این زمینه قدری زود است. هرچند که گذر زمان منصفترین قاضی برای قضاوت آیندگان است.
در پاسخ به اینکه تا کی این بستر فرهنگی میتواند پاسخگوی نمایشهای گروه من باشد، با مخاطبان این آثار است. خوشبختانه آثار گروه بازتاب و بازخورد خیلی خوبی را چه در جشنوارهها و چه در اجراهای عموم داشته است که اکثراً مشوق ما برای ادامه مسیر بودهاند.
چقدر فضای اجتماعی اسپانیا و نمایش "خانه برناردا آلبا" را به هرمزگان نزدیک میبینی که نمایش "موغلی پنا" را بر این اساس کار کردی؟
من در اقتباسی که از شاهکار ادبیات نمایشی «فدریکو گارسیا لورکا» انجام داده ام تلاشم این بوده که به قالب داستان نمایش وفادار بمانم، اما فضای نمایش را در بستر جنوب هرمزگان قرار داده ام. این نمایشنامه در یک گرمای تابستان سوزان اتفاق می افتد. اولین نقطه اشتراک برای ما همین گرمای محیط بود و آدم هایی که در این شرایط آب و هوایی زیست می کنند. گرمای هوا به عنوان نیروی محرکه ای است که باعث می شود خواسته ها و امیال غریزی انسان ها شدت بیشتری نسبت به دیگر اقلیم های آب و هوایی پیدا کند. به وضوح لورکا در این متن تأکید میکند که باید آرزوها و تمایلات خود را بشناسیم و آنها را سرکوب نکنیم. در اینجا عشق این جایگاه را پیدا میکند که به شکلی ویژه و خاص نمود یابد. ما به دنبال این موضوع بودیم که پرهیز از عشق میتواند دچار نابسامانی روحی و روانی شود که پیامدش خودکشی خواهد شد. در نمونه عمومیترش ایجاد فضاهای افسردگی خفیف تا شدید غیرقابل درمانی هستیم که امروزه در سطح جامعه با آن مواجهایم.
پس از اجرای نمایش «موغلی پنا» در گاوبندی چه مشکلی پیش آمد؟
«موغلی پنا» را مردادماه سال ۹۶ در گاوبندی به روی صحنه بردیم که استقبال بینظیری از نمایش شد. این درواقع اولین اجرای عموم «موغلی پنا» بود. در این نمایش ۸ شخصیت زن وجود دارد که نمایشنامه سعی دارد به موانع و مشکلات پیش روی آنان در جامعه امروز بپردازد. این موضوع بهخودیخود حساسیتبرانگیز است و نگاه مردسالارنه سنتی حاکم بر تفکرات قشری خاص، هنوز تحمل روایت این موضوع را نداشت.
رخدادهای پیشآمده در گاوبندی بیشتر بر اساس نقلقولها و روایتهایی بود که درباره کار بیان شد تا خودِ واقعیتهای اجرا. برای همین حاشیههایی برای گروه به وجود آمد.
پس از پذیرفته شدن این نمایش در جشنواره فجر و دفاع دبیر جشنواره از نمایش حاشیهها کم شد؟
کار از همان ابتدا هم مشکلی نداشت، همهچیز بر پایه برخی سوءتفاهمها و تسویهحسابهای فردی بود. این دوران جزء بدترین رویدادهای فعالیت هنریام محسوب میشود که حتی فکر کردن به آن روزها حالم را بد میکند؛ اما درس بزرگی برای بلوغ روابط هنریام بود. خیلی نقابها در طول این مدت از چهرهها برداشته شد که چندین گام مرا برای پیشبرد اهداف هنری آیندهام جلوتر برد. جا دارد تشکر ویژهای داشته باشم همینجا از شیر زنان گروهم که در اوج تمام ناملایمات همچنان در کنارم ایستادهاند و به وجود تکتکشان افتخار میکنم که معنای شرافت انسانیتاند.
چند جا از بازیگران زن نمایش «موغلی پنا» حرف به میان آمد؛ کمی از تجربه کار کردن با ۸ بازیگر زن در صحنه بگویید؟
خوشبختانه این افتخار نصیب ام شد که بهترینها را در کنارم داشته باشم. کار کردن با حرفهایها تناسبات خودش را دارد، در عین اینکه سختیهای خودش را دارد. بههرحال جمع شدن این تعداد یکجا در کنار هم قدری کنجکاو برانگیز است و اگر مراقب نباشی ذهن کنجکاو اطراف ات سعی میکند سرک بکشد و برای خود داستانسرایی کند. ولی خدا را شکر با فضای که آقای رضا جوشعار مدیریت فرهنگسرای طوبی در اختیار گروه قرارداد، شرایطی را برایم فراهم آورد که در امنیت کامل تمرینات را به خلاقانهترین شکل اش بهپیش ببریم که همینجا از جانب گروهم قدردان زحمات و حمایت ایشانیم.
با توجه به نقدهایی که در مورد نمایش "مو غلی پنا" نوشتهشده، به نظر میآید ظرفیتهای خوبی برای اجرای عموم دارد. برنامهای برای اجرای عموم دارید؟
ابتدا قصد گروه بر این بود که این اثر را با عنوان «کاروان موغلی پنا» در تمام شهرستانهای استان به روی صحنه ببریم. حال اما برنامههای بزرگتری برایش داریم. شروع اجرای عموم گروه از نیمه اول شهریورماه در شهرستان بندرعباس خواهد بود. مشتاقان پیگیر دیدن هنرنمایی بازیگران زن برجسته استان میتوانند در نیمه اول شهریورماه برای تماشای این اثر همراه و حامی ما باشند.