پژوهشگر حوزهی تئاتر مطرح کرد
نبود آموزش مهمترین ضعف تئاتر هرمزگان
پژوهشگر حوزهی تئاتر عنوان کرد: ما باید رشتهی دانشگاهی مرتبط با تئاتر در هرمزگان ایجاد کنیم تا بتوان نمایشنامه، بازیگر، کارگردان و سایر عوامل را بهصورت حرفهای تربیت کرد.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر و به نقل از نشریه دلفین، «فاطمه مدنی سربارانی» دانشآموختهی رشتهی تئاتر آمریکای لاتین از دانشگاه ایالتی آریزونای آمریکا است که در جزیرهی هرمز متولد شده اما اصالتاً اهل میناب است و در این شهر تحصیل کرده. مدنی تا پیش از دریافت بورسیه برای مهاجرت تحصیلی، رشتهی ادبیات انگلیسی را در مقطع کارشناسی و ادبیات نمایشی را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران به اتمام رساند و امروز یکی از اصلیترین محققان حوزهی تئاتر پسااستعماری و خاورمیانه در جهان است. فاطمه مدنی با ترجمه اثری از حسین کیانی امسال از طرف انجمن مترجمان ادبی آمریکا در میان برگزیدگان ALTA قرار گرفت و پیشازاین با ترجمه نمایشنامه «دیوارها و آنتیگونهی خشمگین» اثر «گریسلدا گامبارو» و از طریق نشر افراز خود را به بازار کتاب ایران معرفی کرده بود. در راستای بررسی اجمالی کارنامهی این مترجم و محقق و گپوگفت راجع به تئاتر هرمزگان، گفتوگویی اختصاصی را ترتیب دادیم که خلاصهای از آن در ادامه آمده است.
چه شد پژوهش در حوزهی تئاتر را انتخاب کردید و وارد این وادی شدید؟
از کودکی عاشق بازیگری بودم و همواره جزوههای آموزش بازیگری را تهیه میکردم؛ اما در میناب زیرساخت مناسبی برای این کار وجود نداشت. در کنکور رتبهی پنج زبان انگلیسی شدم. این در حالی است که هیچ کانون زبانی در میناب وجود نداشت اما واقعاً معلمهای خوبی داشتیم. البته من هم بچه درسخوان بودم و به قول معلمها هوش و استعداد خاصی داشتم. نهایتاً رشتهی ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران را انتخاب کردم. بااینحال هنوز به سینما علاقه داشتم و طی تحصیل در ادبیات انگلیسی به حوزهی نقد ادبی علاقه پیدا کردم. دوست داشتم فوقلیسانس را رشتهی نقد بخوانم اما به دلیل نبود این رشته در ایران، به پیشنهاد یکی از اساتید ترغیب شدم تا رشتهی ادبیات نمایشی را در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بخوانم که این پیشنهاد با توجه به علاقهی من به سینما و تئاتر پیشنهاد هیجانانگیزی بود. در پایاننامهی کارشناسی ارشد نیز بر تئاتر آرژانتین و موضوع تئاتر پسااستعماری در این منطقه متمرکز شدم و به پدیدهی ناپدیدی فعالان سیاسی آن کشور در سالهای جنگ کثیف پرداختم.
از فیلم مستند سفر و تجربهی بازیگری در این فیلم برایمان بگویید؟
«سفر» ماجرای سه دختر جنوبی بود که هرکدام در شرایط ویژهای توانسته بودند در دانشگاه تهران پذیرفته شوند. دو دختر اهل قشم و من هم اهل میناب و زادهی هرمز. اینکه سه دختر ساکن جزیره که یکی از آنها دختری غواص از درگهان بود، بتوانند به دانشگاه تهران برسند، ایدهی بسیار جذابی بودکارگردانی این فیلم را طلحه دریانورد بر عهده داشت؛ این در حالی است که تهیهکننده و فیلمبردار بلژیکی بودند و لوکیشن فیلمبرداری قطار بندرعباس-تهران انتخاب شد و ما برای ضبط این کار شش بار این مسیر طولانی را رفتیم که برای نمایش کار هم کل تیم سفری اروپایی داشتیم و در جاهای مختلفی این فیلم اکران شد.
چطور به فکر ادامه تحصیل در مقطع دکترا در آمریکا افتادید؟
واقعیتش در این مدت با نویسندهای آرژانتینی که کتابش را ترجمه کرده بودم در ارتباط بودم و برای او تشریح کردم که دوست دارم بیشتر روی پرسوناژهای زن در آثارش کار کنم تا پس از ایمیلهایی او من را به شخصیتهایی در آمریکا معرفی کرد و پس از مکاتبات فراوان توانستم بورسه تحصیلی دریافت کنم.
واکنش خانواده و اطرافیان نسبت به تصمیم شما برای درس خواندن در خارج از کشور چگونه بود؟
پدرم در ابتدا کمی نگران بود اما بهمرورزمان متوجه شدم که از این مسئله بر خود میبالند و من را مایهی افتخار خانواده میبینند. برخورد خانواده و اطرافیان هم خیلی خوب بود. البته پیش از من پسرداییام و چند نفر دیگر از اهالی میناب توانسته بودند در دانشگاههای بینالمللی درس بخوانند و این مسئله کار را برای من آسانتر کرده بود.
بهعنوان فردی که در حوزهی تئاتر پژوهشهای بسیاری داشتهاید، مهمترین ضعف تئاتر هرمزگان را چه مسئلهای میبینید؟
مهمترین ضعف به نظر من نبود آموزش است. ما باید رشتهی دانشگاهی مرتبط با تئاتر در هرمزگان ایجاد کنیم تا بتوان نمایشنامه، بازیگر، کارگردان و سایر عوامل را بهصورت حرفهای تربیت کرد. البته ما در زیرساختها هم مشکل داریم. با یک پلاتو جشنوارهی تئاتر هرمزگان بهسختی برگزار شد. وقتی زیرساختهای ما چنین است نباید انتظار عجیبوغریبی از جشنوارههای استانی داشته باشیم. واقعاً داشتن تنها یک پلاتو برای بندرعباس خجالتآور است.
در پایان از کتابهایی که در دست انتشار دارید نیز برای مخاطبان بفرمایید؟
من برای نخستین بار در آمریکا تئاتر خاورمیانه را تدریس میکردم و دوست داشتم در ایران نیز این کار را انجام دهم اما با نبود منابع در این حوزه مواجه شدم. ازاینرو تصمیم گرفتم با همکاری و سرمایهگذاری نشر «سمت روشن کلمه» نمایشنامههای خاورمیانه را ترجمه و چاپ کنم. دو کتاب به نامهای «من یوسفم و این هم برادرم است» و «حمام بغدادی» را ترجمه و روانهی بازار کردیم و بهزودی مراسم رونمایی کتاب جدیدم که اثری از «توفیق الحکیم» مصری است، در بندرعباس برگزار خواهد شد.
گفت و گوی اختصاصی:پدرام مجیدی