گفتگوی با جعفر قاسمی هنرمند تئاتر هرمزگان:
کاش تئاتر هم ما را دوست داشته باشد...
گروه تئاتر ابوذر میناب یکی از گروههای فعال در سالهای گذشته است که توانسته با تولید آثار متفاوت جایگاهی ویژه در هنر نمایش هرمزگان به دست بیاورد. این گروه جز معدود گروهای استان است که نمایشهایش بهصورت کارگردانی مشترک انجام میدهد. جعفر قاسمی و ایوب رحیمی دو کارگردان گروه ابوذر میناب هستند که نمایشهای موفقی همچون هیچ، بادی لنگویج، ۹۱+۵، زندگی شاید، بازگشت مردی از سرزمین سرد و ... را تولید کردهاند. گفتگویی که در ادامه میخوانید حاصل گپ و گفت صمیمانه من با جعفر قاسمی بازیگر، نویسنده و کارگردان گروه ابوذر میناب است که پس از بازی موفق در فیلم "محمد رسولالله" به کارگردانی مجید مجیدی موردتوجه فیلمسازان کشور نیز قرارگرفته است.
اگر جعفر قاسمی بخواهد خودش را معرفی کند نتیجه چه میشود؟
جعفر قاسمی فرزند محمد و ساکن میناب. فرزند ششم خانواده و سی سال دارم.
از چه سالی فعالیت نمایشی تو شروع کردی، اولین نمایشی که کار کردی چی بود؟
از سال هفتادوپنج با حضور در کانونهای مساجد. کاری بود به نام نماز از نوشتههای سرکار خانم لیلی پلارک در اولین دوره جشنواره تئاتر مساجد استان و بسیج محلات که در شهرستان میناب برگزار شد.
گروه ابوذر چطوری شکل گرفت؟
دوست هنرمند و تئاتری داشتیم بنام ابوذر عبدالله پور داشتیم که پاسدار هم بودند و طی یک درگیری در چابهار به شهادت رسیدند. بعدازاینکه ما فعالیتهای تئاتری خودمان رو به شکل مستقل همراه دوست عزیزم ایوب رحیمی شروع کردیم (حدود دوازده سال پیش) تصمیم گرفتیم این گروه رو بنام این شهید بزرگوار نامگذاری کنیم.
با ایوب از قبل آشنا بودی؟
بله من با ایوب زمانی آشنا شدم که بهعنوان بازیگر میهمان در گروه انگاره به مدت چهار سال فعالیت داشتم.
ایوب عضو گروه انگاره بود؟
بله ایوب عضو گروه انگاره به سرپرستی آقای علی رحیمی بودن
اولین نمایشی که بهعنوان اثر گروه ابوذر ارائه دادید چه نام داشت؟
نمایش به نام "تراب" که دریکی از دورههای جشنواره مونولوگ استان که باهمت جمعی از هنرمندان خودجوش برگزار میشد. "تراب" اقتباسی از نمایش "مجلس ضربت زنی " استاد بهرام بیضایی بود که ایوب کارگردان و من بازیگر نمایش بودم.
علاوه بر بازیگری، کارگردانی و نویسندگی هم میکنی، اولین نمایشی که نوشتی و کارگردانی کردی چی بود؟
نوشتن و خیلی وقت شروع کردم اما اولین نمایش جدی که کارکردم "خاکی به نام حاجت" نام داشت که سال 86 به سفارش تربیتمعلم شهید باهنر برای حضور در جشنواره مراکز تربیتمعلم سراسر کشور نوشتم.
خودت و در کدام بخش از تئاتر (بازیگری-کارگردانی - نویسندگی) بهتر میدانی؟
من اصولاً خودم رو جزء بازیگرا می دونم
بیشتر به بازیگری علاقهمندی؟
بله قطعاً؛ البته بااینکه تمام دغدغهام بازیگری، مدام سعی میکنم سوژههایی که قابلیت نوشتن دارند رو شکار کنم، به قلم بیارم و به صحنه ببرم.
آثار گروه ابوذر در جشنواره استان هرمزگان طرفداران زیادی داره، فکر میکنی دلیلش چیه؟
ما برای تولید اثر، پژوهش میدانی چندماهه انجام میدهیم. هنرمندانی با سلایق مختلف را برای همفکری و ایده دادن در تکمیل کار دعوت میکنیم و برای درک موقعیتهای درام برای تکتک عناصر برنامهریزی میکنیم که شاید این موضوع موجب باورپذیری و پذیرش تماشاگران میشود؛ مثلاً در اثر "5+1" جهت درک بهتر از رفتار و واکنشها، از چند خانم باردار مشورت گرفتیم. در نمایش "بادی لنگویج" با جمعی از مبارزانی که در سوریه با تکفیریهای میجنگیدن صحبت کردیم و سعی کردیم موقعیت واقعی را در بخشهایی از نمایش بازسازی کنیم. در نمایش "تراب" یادم هست اجرایی درمنبر محلمان داشتیم که بازخورد آن کمک زیای به نمایش کرد.
امسال هم نمایشی برای جشنواره استان دارید؟
امسال سعی کردیم تولید جدید رو در فضایی خارج از جشنواره اجرا کنیم و برنامهای برای اجرای عموم داشته باشیم که الآن در مرحله دور خوانی متن هستیم.
دلیل خاصی وجود داره که امسال در جشنواره استان شرکت نکردید؟
اتفاقاً من پیشنهادم این بود که در جشنواره استانی شرکت کنیم با تمام نقدهایی که به نوع برگزاریاش وارد هست؛ چون معتقدم مهمترین اتفاق تئاتری در استان همین جشنواره است. اما با جلساتی که با گروه داشتیم تصمیم بر آن شد که امسال را تنها برای اجرای عموم کارکنیم.
نمیشد نمایش را قبل از اجرای عموم در جشنواره شرکت داد؟
شروع و استارت شکلگیری این نمایش از ابتدا برای اجرای عموم و مؤلفههایی که بیشتر مخاطبها رو درگیرمی کنه طراحی شد. ما در این نمایش موضوع فقر، کمآبی را با نگاه منطقهای ارائه میکنیم.
با توجه به اینکه موضوع کمآبی و فقر مسئله جهانی است برای اجرا در شهرهای دیگه همفکر کردید؟
دقیقاً ... برخلاف عدهای از همشهریان عزیزم که موضوع آب رو یک مسئله شخصی میبینند و بیشتر نگاه ناسیونالیستی بر این موضوع مهم دارند و این مشکل رو در شهر میناب حاد میبینند، موضوع آب یک مسئله بهشدت جهانی است که ابعاد گستردهتری داره! این نمایش قطعاً قابلیت اجرا در سراسر استان رو داره که امیدوارم شرایط برای اجری عموم در کل استان رو با مساعدت عزیزان متولی امر هنر داشته باشیم؛ اما اولویت اجرای این نمایش برای اطلاع مردم عزیز شهرمان در خصوص این مشکل رو در میناب میبینم.
جعفر قاسمی در مورد تئاتر چی فکر می کنه؟ چرا 20 ساله با تمام زحمت و سختی که این راه داره هنوز باانگیزه ادامه می ده؟
والله جواب به این سؤال کمی سختِ. فقط می تونم بگم کاش اینقدر که ما تئاتر رو دوست داریم اونم (تئاتر) همانقدر ما رو دوست داشت. شاید یک نگاه آرمانی به این هنر که با تمام مشقاتی که برای تولید یک اثر کشیده می شه و ازنظر اقتصادی هیچ برگشت مالی نداره اما علاقه عجیبی که به این قمار تئاتر در وجود مون مونده و نمی شه ازش دور بود. فکر میکنم این حس بین همه دوستان تئاتری مشترکِ.
تجربه کارگردانی مشترک چطورِ؟
کارگردانی مشترک قطعاً مشکلات خاص خودش رو داره اما ما سعی میکنم ایدهها رو در قالب اتود انتخاب کنیم. در خیلی از موارد نظرها مشترکِ و خیلی اختلافنظر نداریم.
در چه مواردی بیشتر درگیر میشوید و کجاها نظرها به هم نزدیکِ؟
من اصولاً ریتم نمایش رو بنا بر ذائقه کنونی مردم تند میپسندم ...بازیها رو عاری از هرگونه درشتنمایی، صحنه بدون هیچ دکور و اکسسوار؛ بازیگر در خدمت همه عناصر صحنه...بیشتر روی ریتم اختلافنظر وجود داره!
شده که این اختلافنظر به بحثوجدل بکشه؟
)با خنده) زیاد...در کار "بادی لنگویج" و "هیچ" بیشتر بود که درنهایت با تمرین و اتود بهترین پیشنهاد را در اجرا استفاده کردیم.
نقش کل گروه در تولیدات اثر ابوذر به چه شکل است؟ اصولاً چقدر آثارتان به گروه بستگی دارد؟
من شخصاً نقش اعضای گروهُ بهشدت مؤثر میبینم و جالب اینجاست که بدونید نوع پذیرش عوامل در گروه ما واقعه پروسه پیچیدهای داره؛ واضح به گم هرکسی تحمل کار با تشکیلات ما رو نداره! تمام عوامل اعم از بازیگر، نورپرداز، طراح صحنه، طراح موسیقی و صدا، منشی صحنه و ... نقش کلیدی در تولیدات گروه ابوذر دارند. درست که تصمیم نهایی رو کارگردان می گیره، اما در شکلگیری اثر گاهی بازیگر نقش کارگردان رو داره و این اختیار آزادانه در بین ما وجود داره ...
شما از بازیگران اصلی فیلمی بودید که کارگردانش یکی از هنرمندان بزرگ سینما کشور است. تجربه بازی در فیلم "محمد رسولالله" چطور بود؟
تجربه بسیار بزرگی برای بنده بود و همیشه می گم انگار هدیهای بود که خدا به من داد ...حضور در فیلم "محمد" (ص) و کسب تجربه در کنار بزرگان سینمای دنیا واقعاً پر از درس بود برای بنده ...کار کردن با آقای مجیدی یک سختی دلچسب و لذت بخشی داشت. آقای مجیدی هوشمندانه و دقیق همه جزئیات این پروژه را مدیریت میکرد. یادمه اینقدر روی عوامل حساس بود که آموزشها رو هم رصد میکرد... بهشدت روی بازی بازیگرها دقیق بودن. حضور در این فیلم یک تیر با چند نشان بود...آموزش اسبسواری و شمشیرزنی زیر نظر بهترینهای هالیوود ...در کنار استرارو یکی از بهترینهای مدیر فیلمبرداریهای جهان و آقای مجید مجیدی استاد بازی گرفتن و از همه مهمتر کاری که بنام حضرت رسول برای جهانیان تولید می شه! همه اینها را خدا یکجا به من هدیه داد. می تونم ادعا بکنم که این یک سال مثل حضور در دانشگاه سینما بود.
بعدازآن پیشنهاد تازهای برای بازی در فیلم نداشتهای؟
بعد از فیلم "محمد رسولالله" در فیلم "ساحل امن" به کارگردانی آقای کرامت پورشهسواری ایفای نقش کردم و تازهترین پیشنهاد یک کار سینمایی هست که در همین ماه می بایست در تست گریم و لباس حضور داشته باشم. البته من و دوست عزیزی از کرمان برای یک نقش کاندید هستیم که انشا الله اگر نهایی شد بیشتر در مورد جزییات این اثر صحبت خواهیم کرد.
حرف آخر...
امیدوارم تئاتر بهجایی برسه که امری جدی برای متولیان این هنر تأثیرگذار باشه، امیدوارم چراغ سالنهای نمایش هیچگاه خاموش نشه. برای شما و همه دوستان عزیز آرزوی سلامتی دارم. خوشحال و ممنونم از گفتگو...
عکس: مجید جمشیدی